آن موفقیت چگونه رقم خورد؟

نسیم سردی که میوزید سرما را به مغز استخوان مهندسانی میرساند که سخت مشغول آخرین آمادهسازیهای قبل از پرتاب نخستین ماهواره ایرانی بودند. اما علی رغم سرمای زیاد، امید قلب این جوانان را مالامال از گرما کرده بود و غیرت و غرور حضور در آن مکان تاریخی، بیابانهای تاریک اطراف را به چشمشان بهشتی برین جلوه میداد. کمی آنسوتر در یک پناهگاه که حالا مرکز کنترل پرتاب شده بود، در کنار همهمههای فراوان، میتوانستی زمزمه دعاهایی را بشنوی که ناخودآگاه تو را به سالهای جنگ میبردند و یاد همکلاسیهایی را که روزی مجبور شده بودی دسته گلی روی صندلیهایشان بگذاری را برایت زنده میکردند. حال و هوای آنجا، حال و هوای دقایق قبل از عملیات بود و براستی این بزرگترین و غرورآمیزترین عملیات ملتی بود که میخواست ثابت کند علم و دانش هر جا که باشد و هر چقدر که در پیله تحریم پیچیده شده باشد، باز به دست خواهند آوردش. غرش مهیب موتورهای سفیر که آغاز شد، همه چیز و همه کس در دشت یخزده از غرور به وجد آمدند و دقایقی بعد امید ایرانی پرواز بر فراز سیاره آبی را در حالی تجربه میکرد که نهال جدیدی در قلب جوانان ایرانی ریشه دوانده بود. آن روز، عصر فضایی ایران آغاز شد. آن روز، روز فناوری فضایی بود.
ویدئو ی جالبی بود فقط لطفا امکان دانلود...